جملات کوتاه و ناب فردوسی را در زیر برای شما جمع آوری کرده ایم. ما تلاش کرده ایم تا بهترین جملات مشاهیر جهان را در مطالب مختلف سایت طومار برای شما جمع آوری نماییم و به صورت پیوسته این جملات را به روزرسانی نماییم. به این امید که عزیزان علاقه مند به زندگی و دیدگاه های مشاهیر جهان بتوانند با استفاده از این جملات ناب و دوست داشتنی کمی بیشتر با این مشاهیر آشنا شوند.
کوتاه درباره فردوسی
ابوالقاسم فردوسی توسی (۳۲۹ هجری قمری – ۴۱۶ هجری قمری، در توس خراسان)، شاعر حماسی ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایران است که آوازهٔ جهانی دارد. فردوسی را بزرگترین سرایندهٔ پارسیگو دانستهاند، که از شهرت جهانی برخوردار است.
سرودههای دیگری نیز به فردوسی نسبت داده شدهاست که بیشتر بیپایه دانستهاند. شناختهشدهترین آنها مثنوی یوسف و زلیخا و هجونامهای در نکوهش سلطان محمود است.
از چند و چون دانشاندوزی و آگاهی فردوسی از دانشهای روزگارش آگاهی دقیقی در دست نیست؛ اما از لابلای شاهنامه به نیکی دانسته میشود که وی با ادب عرب و فلسفه و کلام روزگار خویش آشنایی داشتهاست. شاید به حدس و گمان بتوان گفت که وی، مستقیم یا غیرمستقیم، از بلاغت یونانی نیز آگاهیهایی داشتهاست؛ و این نکته از سنجش شاهنامه با نوشتارهای همسان آن از دیدگاه هنر صحنهآرائی به خوبی دانسته میشود؛ گرچه مجموعهٔ این آگاهیها ممکن است نتیجهٔ شناخت ذوقی و قریحهٔ فردوسی نیز باشد.
چنانکه از لابلای شاهنامه و قراین خارجی دانسته میشود، فردوسی سراسر زندگانی در زادگاه خویش توس به سر بردهاست، و جز یکی، دو بار به سفر نرفتهاست. سفرهایی افسانهای در تذکرهها به او نسبت دادهاند که پذیرفتن آنها دشوار است؛ اما گمان اینکه پس از پایان شاهنامه خود آن را به غزنین نزد سلطان محمود بردهباشد امری است که اگر چه روشن نیست، دلیل قاطعی نیز در رد آن وجود ندارد. به هر روی، در شاهنامه هیچ اشارهای به سفر غزنین او نشدهاست.
فردوسی سخنسرایی وطنپرست و در میهنخواهی استوار بود. این باور پایدار او از جای جای شاهنامه و به ویژه از شور فردوسی در ستایش ایران به خوبی آشکار است. او از تاریخ نیاکان خود و داستانها و افسانهٔ شاهان و تاریخ ایران باستان آگاهی و یا به دانستن آنها شوق و دلبستگی فراوان داشت و تربیت خانوادگی او نیز وی را بر این میداشت و به همین سبب است که به این کار سترگ دست زد. وی مال و ثروت نیاکانی را بر سر کار شاهنامه گذاشت و تا هنگامی که گرفتار فقر و تهیدستی نگشت، به دربار شاهان و جایزههای ایشان چشم نداشت. فردوسی در سرودن شاهنامه، گذشته از انگیزهٔ وطنخواهی و باورهای میهنی، کمابیش پشتیبانانی داشتهاست. او خود از چند تن به نام یاد کردهاست که ایشان به گونهای در یاری او کوشیدهاند.
به نظر محمدعلی فروغی از ویژگیهای فردوسی پاکی زبان و عفت اوست. در تمام شاهنامه یک واژه و یا یک عبارت مستهجن دیده نمیشود و پیداست که فردوسی بر خلاف بسیاری از شاعران، از آلوده کردن خود به هزل و زشتیها کنارهگیری داشتهاست و هر جا که به فراخور داستانسرایی مطلب شرمآمیزی میبایست نقل کند، بهترین و نازکترین عبارتها را برای آن یافته است. عفتخواهی فردوسی به اندازهایست که در داستانهایی هم که به فراخور طبیعت بشری بیاختیار رخ میدهد، نمیپسندد که پهلوانان او گرفتار نفس شده و از حدود مشروع فراتر رفته باشند. ۲۵ اردیبهشت در تقویم ایران به نام فردوسی است.
فردوسی
کسی که خرد ندارد، همواره از کرده های خویش پشیمان و در رنج است.

فردوسی
خداوند درهای هنر را بر روی دانایان دادگر گشوده است.

فردوسی
چو نیکو منش باشی و برد بار / نگردی به چشم خردمند خوار. از آن پاک دین تر کس را مجوی / که خوانند خلقش پسندیده خوی.

فردوسی
کسی که بر جایگاه خویش منم زد بخت از وی روی بر خواهد تافت.

فردوسی
بهر کار فرمان مکن جز به داد / که از داد باشد روان تو شاد. جز از داد و خوبی مکن در جهان / چه در آشکار و چه اندر نهان.

فردوسی
افسوس که جویندگان خرد اندکند. باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد.