ویکتور هوگو
آینده ی کودکان بسته به تربیت پدر و مادر است.

ویکتور هوگو
گسیختن رشته ی علایق فرزندی، غریزه ی برخی از خانواده های بینوا است.

ویکتور هوگو
گاهی کار فقر و بیچارگی به جایی می رسد که رشته ها و پیوندها را می گسلد. این مرحله ای است که تیره بختان و سیاهکاران چون بدانجا رسند، درهم آمیخته و در یک کلمه که کلمه شومی است، شریک می شوند؛ این کلمه «بینوایان» است.

ویکتور هوگو
لبخند زن در دو جا آسمانی و فرشته مانند است: یکی، هنگامی که برای اولین بار با لبخند به معشوق خود می گوید دوستت دارم و دیگر، هنگامی که برای اولین بار به روی نوزادش لبخند می زند.

ویکتور هوگو
وقتی نتیجه ی انتخابات آشکار شد، یعنی رأی بالاترین مرجع آشکار شده است.

ویکتور هوگو
بزرگترین آزمون گیرنده، خداست و کوچکترین آزمون دهنده، بندهی خدا.

ویکتور هوگو
آدم ها تهی از توانایی نیستند، تهی از اراده اند.

ویکتور هوگو
لطف زن مانند ماسه خطرناک است.

ویکتور هوگو
لغزش انسان همواره تدریجی است. بدیها در وجود ما، پای حاضر آماده و نامرئی دارند. حتی کسانی از ما با ظاهر پاک و آراسته، چنین ویژگی هایی دارند.

ویکتور هوگو
هر آموزشگاهی را که باز کنید، در زندانی را بسته اید.

ویکتور هوگو
نمیدانید تا چه اندازه، خودباوری سبب باور به هر چیز دیگر میشود.

ویکتور هوگو
خدمت به وطن نیمی از وظیفه است و خدمت به انسانیت، نیم دیگر آن.

ویکتور هوگو
هر چه از کوه بالاتر رویم، چشم انداز گسترده تری را می بینیم.

ویکتور هوگو
بهشت دولتمندان از دوزخ فقرا پدید آمده است.

ویکتور هوگو
الماس را جز در ژرفای زمین نمی توان یافت و حقایق را جز در اعماق اندیشه نمی توان کشف کرد.

ویکتور هوگو
عشق، قانون و شهوت، دام است.

ویکتور هوگو
صالح ترین فرزندان آنهایی هستند که با اعمال خود باعث افتخار پدر و مادر خود شوند.

ویکتور هوگو
کینه و تنفر را به کسانی واگذار کنید که نمی توانند دوست بدارند.

ویکتور هوگو
خوشبخت کسی است که خداوند دلی پر احساس به او ارزانی کرده باشد.

ویکتور هوگو
هرگز در میان موجودات، مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده، کرکس نمی شود. این ویژگی در میان هیچیک از مخلوقات نیست جز آدمیان.

ویکتور هوگو
به مرگ راضی شدن، به پیروزی دست یافتن است.

ویکتور هوگو
برای کسی که در تصور زندگی میکند، راستی، بدبو است. آن که تشنهی چاپلوسی است، حیرت میآشامد و راستی، قی می کند [=برمی گرداند].

ویکتور هوگو
آزمندی، زنجیری است که دست و پای هر آزادهای را خواهد بست.

ویکتور هوگو
رشک بردن را نادیده بگیرید و به کلی آن را فراموش کنید؛ زیرا این حس، همیشه شما را شکنجه خواهد داد.
