معنی غزل شماره ۱۰: دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
١- پیر ما، شب پیش، از مسجد به میخانه رفت. ای رفیقان راه، پس از این چاره ما چیست؟
۲- ما که مرید پیر خود هستیم چگونه رو به قبله آوریم در حالی که او سوی خانه میفروش رو می کند؟
۳- در میخانه، ما نیز با پیرمان هم منزل می شویم زیرا که تقدیر ما را از روز ازل چنین رقم زده اند.
۴- اگر عقل آگه شود که دل در بند زلف یار چه خوش است، عاقلان نیز به دنبال زنجير جنون ما خود را دیوانه می کنند.
۵- چهره زیبای تو، نشانه ای از حسن را بر ما آشکار کرد، به همین سبب در سخنان ما، جز از خوبی و لطف تو، تفسیری نمی شود.
۶- آیا سوز شبگیر سینه ما و آه آتشناک ما، شبی در دل سنگ تو اثر خواهد کرد؟
۷۔ حافظ خاموش باش و بر جان خود رحم کن و از تیر آه ما بپرهیز زیرا این آه، از فلک نیز می گذرد.
تفسیر اول فال
آن کسی که تو انتظارش را می کشیدی به راهی خلاف انتظار تو رفته است و کنون تو مستأصل و حیران شده ای. تو هم همان راهی را انتخاب کن که او برگزیده، زیرا کامیابی و صلاح تو در آن است، پس تردید مکن که اگر در این راه تلاش کنی زندگیت شیرین و گوارا خواهد شد. فقط توجه داشته باش که هرگز کاری نکنی که آه کسی دامانت را بگیرد.
تفسیر دوم فال
مسیری که انتخاب کرده اید درست است و شما را به مقصد خواهد رساند. بی گدار به آب نزنید و قبل از هر تصمیمی خوب فکر کنید تا در ادامه راه موفق باشید.
به زودی وارد گروهی می شوید که حضورتان در آن جا برای آینده شما خوب است و سرنوشت شما را در جهت مثبت تغییر خواهد داد.
تقوای خداوند را پیشه کنید و به او توکل کنید تا از مشکلات رهایی پیدا کرده و از هر آسیب پنهان و پیدایی در امان بمانید.