معنی
١- چشمان خود را به دریایی از اشک تبدیل می کنم و صبر را به صحرا افکنده و از خود دور می کنم و در این کار نیز، دل خود را به دریا می زنم (بی پروایی می کنم).
۲- چنان آه سوزناکی از دل غمگین و گناهکار خود بر می آورم که در گناه آدم و حوا، آتش بیفکند.
٣- مایه شاد دلی و خوشدلی جایی است که دلدار و معشوق آنجا باشد و من تلاش می کنم که شاید خود را به نزدیکی او برسانم.
۴-ای ماهرویی که تاج خورشید بر سر داری، بند قبای خود را باز کن تا همچون گیسوانت، سر پرشور خود را زیر پایت بیندازم.
۵- تیر آسمان به من خورده است پس به من شراب بده تا سرمستانه، بر بند تیردان جوزا، گره بیندازم.
۶-جرعه ای شراب از این جام، بر تخت روان زمین می افشانم و صدای غلغل چنگ را بر گنبد آبی آسمان می رسانم.
۷۔ حافظ، حال که اعتماد بر روزگار، غلط و اشتباه است، چرا من خوشی و عیش امروز خود را به فردا موکول کنم.
تفسیر اول فال
زندگی سختی داشته ای ولی مشکلات هیچ گاه تو را از پا نینداخته اند. اکنون با تمام وجود و همتی والا نیت کرده ای که خود را به مقصود برسانی. در کار خود مصمم باش که به نتیجه مطلوب خواهی رسید، فقط به خاطر داشته باش از موقعیت هایی که به تو روی می آورند به خوبی استفاده کن و هیچ کاری را به فردا موکول نکن.
تفسیر دوم فال
افسوس گذشته و اشتباهاتی که مرتکب شده اید فکر شما را پریشان و آشفته کرده و بابت آن بسیار ناراحت هستید. اما چاره کار حسرت خوردن نیست و فایده ای نخواهد داشت.
در برابر رنج های زندگی صبوری کرده و به لذت های فانی دنیا دلبسته نباشید. برای داشتن آینده بهتر به خداوند توکل کرده و با عقل و درایت رفتار کنید تا به موفقیت برسید.