معنی غزل شماره ۷: صوفی بیا که آینه صافیست جام را
۱- ای صوفی، بیا و ببین که آینه جام، چه صاف و روشن است تا پاکی شراب سرخ را نیز بنگری.
۲- اسرار درون پرده را از رندان مست بپرس زیرا که صوفی با آن مقام عالی خود، باز هم چنان حالی ندارد که این اسرار را بداند.
٣- سیمرغ، اسیر و شکار کسی نمی شود، دامت را برچین که جز باد چیزی به دست نخواهی آورد.
۴- در عرصه زندگی و مجلس عیش و گردش جام، یکی دو قدح بنوش و بگذر، یعنی توقع نداشته باش که این وصال و عیش، مدام باشد.
۵- ای دل، جوانی رفت و از خوشدلی و عیش، گلی نچیدی، پس حالا در پیری نیز آبرو و نام خود را ننگین مساز و هنر عشقبازی را در پیش مگیر.
۶- در لذت بردن از زندگی بكوش چرا که آنگاه که مشرب و نصیب آدم قطع شد، او ناگزیر بهشت را ترک کند.
۷- ای خواجه بزرگوار، ما بر آستان تو، خدمت بسیار کرده ایم پس تو نیز به این غلام از روی ترحم، نظری بیفکن.
۸-ای باد صبا، به نزد شیخ جام و جام باده برو و سلام و بندگی ما را که مرید اوییم به گوش او برسان.
تفسیر اول فال
از هر کسی به اندازه توان و ظرفیتش توقع داشته باش. از اینکه اطرافیانت تو را درک نمی کنند، غمگین مباش. مکر دشمنان در تو اثر گذار نخواهد بود. از آنچه که داری راضی باش و طمع مکن. قدر روزگار جوانی خود را بدان تا در پیری حسرت آن را نخوری. نگران فردا مباش و غصه دیروز را مخور. به حال بیندیش که در زندگی هیچ حالتی مداوم نیست. نیکی دیگران را نیز جبران کن تا پیوسته مورد لطف قرار بگیری.
تفسیر دوم فال
به خداوند توکل کنید و هرگز ناامید نشوید تا بتوانید بر تمام مشکلات زندگی فائق آمده و پیروز شوید. به دنبال حرص و طمع نباشید تا زندگی طولانی و پرعزتی داشته باشید.
حق الناس را به جای آورید و مطمئن باشید خداوند یار و یاور انسان های صادق و بی غل و غش است.
دل، آینه تمام نمای انسان است، آینه دل را پاک کنید تا حقیقت را به روشنی دیده و به مقام بالا دست پیدا کنید.